English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2396 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harness U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harnessed U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harnessing U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hitch up U اسب را یراق کردن
lace U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
laces U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
galloon U یراق
trapping U یراق
lacing U یراق
fastening U یراق درب
fastenings U یراق درب
harness U یراق اسب
fastening U بند یراق در
lacevi U یراق گذاشتن
harnessed U یراق اسب
laceman U یراق باف
ironmongers U یراق کوب
fastenings U بند یراق در
in harness U یراق شده
galloon U یراق اسب
chevrons U یراق سردست
gallooned U یراق دار
smith and founder U یراق در و پنجره
ironmonger U یراق کوب
harnessing U یراق اسب
chevron U یراق سردست
in the saddle U یراق صاحب مقام
torsade U یراق یا ریسمان تابیده
toggery U یراق ودهانه اسب
galloon U یراق زدن بسراسب
terret or rit U حلقه یراق اضافی
weigh out U توزین سوارکار و زین و یراق پیش از مسابقه
stripes U یراق پارچه راه راه
lacing U یراق دوزی ملیله دوزی
stripe U یراق پارچه راه راه
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
joined U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
join U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
joins U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
connect U متصل کردن
join U متصل کردن
adjoined U متصل کردن
applies U متصل کردن
apply U متصل کردن
pans U متصل کردن
applying U متصل کردن
pan U متصل کردن
pan- U متصل کردن
joggling U متصل کردن
adjoins U متصل کردن
connects U متصل کردن
link U متصل کردن
joined U متصل کردن
colligate U متصل کردن
joggle U متصل کردن
joggled U متصل کردن
adjoin U متصل کردن
joins U متصل کردن
joggles U متصل کردن
tie down U متصل کردن
connects U اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connect U اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
catenate U پیوستن متصل کردن
enjoined U بهم متصل کردن
pinned U متصل کردن به گیرافتادن
pinning U متصل کردن به گیرافتادن
pin U متصل کردن به گیرافتادن
tie in <idiom> U به چیزدیگری متصل کردن
enjoins U بهم متصل کردن
enjoin U بهم متصل کردن
splicing U باهم متصل کردن
splices U باهم متصل کردن
enjoining U بهم متصل کردن
spliced U باهم متصل کردن
splice U باهم متصل کردن
bond U متصل کردن چسباندن اتصال
compacting U فشرده کردن بهم متصل کردن
compact U فشرده کردن بهم متصل کردن
compacts U فشرده کردن بهم متصل کردن
compacted U فشرده کردن بهم متصل کردن
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
to plug U متصل کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
dowel U بامیخ پرچ بهم متصل کردن
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
AUI connector U اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
PID U متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
chariot U ارابه
chariots U ارابه
cars U ارابه
car U ارابه
wagonŠetc U ارابه
sloop U با ارابه
cart U ارابه
carted U ارابه
carting U ارابه
quadriga U ارابه
carts U ارابه
waggon U ارابه بارکش
auriga U ارابه ران
aurigae U ارابه ران
car U ارابه جنگی
undercarriages U ارابه فرود
go devil U ارابه دستی
undercarriage U ارابه فرود
under carriage U ارابه فرود
tumbrel or bril U ارابه کودبر
tram car U ارابه پس بند
cars U ارابه جنگی
charioteer U ارابه ران
charioteers U ارابه ران
carriageway U راه ارابه رو
handcart U ارابه دستی
carriageways U راه ارابه رو
mail cart U ارابه پستی
cart crossing U گذرگاه ارابه
hand cart U ارابه دستی
car man U ارابه ران
landing gear U ارابه فرود
water car U ارابه اب فروشان
wagons U ارابه بارکش
chariot U ارابه جنگی
caisson U ارابه ارتشی
wagon U ارابه بارکش
chariots U ارابه جنگی
waggons U ارابه بارکش
water car U ارابه اب پاش
pushcart U ارابه دستی
pushcarts U ارابه دستی
handcarts U ارابه دستی
caisson U ارابه دوچرخه
wain U ارابه سنگین و بزرگ
dual carriageways U راه ارابه رو دو خطی
conditional race U مسابقه مشروط با ارابه
drive U رانندگی ارابه مسابقهای
dual carriageway U راه ارابه رو دو خطی
troika U ارابه یا درشکه سه اسبه
sulky U نوعی ارابه سنک
roadway U راه ارابه رو شوسه
harness race U مسابقه ارابه رانی
alpha aurigae U الفا- ارابه ران
catch driver U راننده اجیر ارابه
joltwagon U گاری یا ارابه پرتکان
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
drives U رانندگی ارابه مسابقهای
capella U الفا- ارابه ران
roadways U راه ارابه رو شوسه
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
matinees U مسابقه ارابه رانی در روز
sloop U ارابه مخصوص حمل الوار
matinee U مسابقه ارابه رانی در روز
matinTes U مسابقه ارابه رانی در روز
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
hackery U ارابه هندی که کاونربرای راندن ان بکارمیبرند
oleo U محور ضربه گیر ارابه فرود
kite track U مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
quadriga U ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
cicycle U ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
silks U ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
gaiting strap U تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
dilly U وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
travois U ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
set down U معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
pants U پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
weld U متصل کردن جوش دادن جوش
welds U متصل کردن جوش دادن جوش
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
welded U متصل کردن جوش دادن جوش
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
fixes U می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
fix U می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
clung U متصل
conjunct U متصل
anchored U متصل به
on line U متصل
connected U متصل
contiguous U متصل
joint U متصل
continuous U متصل
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com